زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

ابن کناسه

اِبْنِ كُناسه، ابويحيی يا ابوعبدالله محمدبن عبدالله بن عبدالاعلی (123-207ق / 741-822م)، راوی، شاعر و لغت‌شناس اوايل عصر عباسی. مرزبانی (معجم، 350) او را از بردگان آزاد شدۀ بنی شيبان دانسته است. نمی‌دانيم لفظ كناسه از كجا برخاسته، آيا لقب پدرش بوده يا لقب جدش؟ (نك‍ : سمعانی، 11 / 150؛ قفطی، 3 / 159؛ ذهبی، سير، 9 / 508؛ يغموری، 297). ابن كناسه در كوفه در خانواده‌ای از تيرۀ بنی اسد زاده شد و همانجا پرورش يافت (ابوطيب، 73؛ ابن قتيبه، المعارف، 543؛ ابوالفرج، 13 / 337). مادرش از قبيلۀ بنی عجل و خواهر ابراهيم بن ادهم، زاهد معروف است (ابن قتيبه، همانجا؛ ابوالفرج، 13 / 341). پدر و جدش هر دو شاعر بوده‌اند (مرزبانی، همان، 351)، از اين رو وی نيز به راه ايشان رفت. ابتدا در ميان قبيلۀ خود كه يكی از چهار قبيلۀ فصيح عرب به شمار می‌رفت (نك‍ : بلاشر، 1 / 186)، به كسب علم پرداخت و نخستين مايه‌های شعر و ادب و لغت را از آنان فراگرفت (ابن نديم، 77) و با بسياری از راويان كوفه از جمله جزی، ابوموصول، ابوصدقه و نيز اعمش و هشام بن عروه و همچنين برخی از فصحای قبيلۀ طیّ ملاقات كرد و از آنان حديث و اشعار و اخبار عرب شنيد و در زمينۀ روايت مهارت يافت (جاحظ، البيان، 1 / 129؛ ابن نديم، يغموری، همانجاها؛ قفطی، 3 / 161). سپس به بغداد رفت (ابن نديم، همانجا)، اما از زندگی او در بغداد اطلاعی در دست نيست. 
ابن كناسه معاصر راويان بزرگ و معروفی چون حمّاد راويه (د 156ق) و مفضل ضبّی (د 170ق) و شاگردانش ابن اعرابی، فرّاء و خلف احمر بوده، با اينهمه هيچ يك از منابع ما، از روابط او با ايشان گزارشی نداده‌اند. تنها به گفتۀ ابن خلكان (2 / 210) وی در رثاي حماد راويه قصيده‌ای سروده، اما نمی‌دانيم آيا روابطی نيز با او داشته است يا نه؟ و شايد براساس همين روايت باشد كه بلاشر (1 / 184) او و ابن كلبی را گردآورندۀ روايات حماد راويه دانسته است. 
اگرچه ابن كناسه را نمی‌توان در شمار راويان بزرگی چون اصمعی، ابوعبيده و حماد راويه دانست، اما نمی‌توان نقش او را در نهضت جمع و تدوين اشعار و اخبار عرب كوچك شمرد. چه، می‌دانيم كه گردآوری آثار كهن عرب از اواخر سدۀ نخستين و اوايل سدۀ 2ق به دست پيشگامان اين نهضت آغاز شد و طی سده‌های بعد انبوهی از ذخاير علمی و فرهنگی كه در معرض نابودی بود، فراهم آمد (نك‍ : همو، 1 / 177-183). ابن كناسه نيز كه در متن اين جنبش قرار داشت، راوی شعر كميت و ديگر شاعران بود (ابن جراح، 86؛ زجاجی، 181-182). وی علاوه بر نقل شفاهی، در نقل كتبی نيز دست داشته است (نک‍ : ابن ابی حاتم، 3(2) / 300). ابن كناسه همانند بسياری از راويان آن روزگار، علاوه بر شعر، به روايت احاديث نيز می‌پرداخت و در اين راه از هيچ تلاشی فروگذار نمی‌كرد (نك‍ : ابوالفرج، 13 / 337- 338). از وی روايات بسياری همراه با سلسلۀ سند بر جای مانده كه برخی از آنها را ابن سعد در طبقات (1 / 488، 3 / 366، 4 / 176، جم‍‌ ) نقل كرده است. يحيی بن معين (يغموری، همانجا)، عجلی (ص 412)، ابن حبان (7 / 443)، ابن شاهين (ص 296)، ابن حجر (9 / 259) و ديگران او را ثقه دانسته‌اند، اما ذهبی ( المغنی، 596) او را ضعيف خوانده است. كسانی كه از او شعر و حديث شنيده و از او روايت كرده‌اند، بسيارند از جملۀ آنهاست: عمر بن عيسی، ابن ابی شيبه، احمد بن حنبل، احمد ابن منصور رمادی (نك‍ : بلاذری، 3 / 47؛ ابن حبان، همانجا؛ قفطی، 3 / 160؛ ابن اثير، 3 / 111؛ برای اطلاع بيشتر از راويان او و كسانی كه وی از آنها روايت كرده، نك‍ : مزی، 16 / 377؛ ذهبی، سير، 9 / 509-510). زبير بن بكّار راوی معروف نيز با واسطه از او روايت كرده است (نك‍ : ابوالفرج، 13 / 339-400). ابراهيم موصلی و پسرش اسحاق نيز از او روايت كرده‌اند (مرزبانی، الموشح، 38؛ يغموری، قفطی، همانجاها). 
ابن كناسه احتمالاً تحت تأثير تعليمات دايی خود ابراهيم بن ادهم، زندگی نسبتاً زاهدانه‌ای داشت، از اين رو هرگز برای راه يافتن به دستگاه خلافت تلاشی نكرد و به رغم توصيۀ نزديكان، هرگز مديحه‌ای برای خلفا و امرا نساخت و تا آخر عمر تنگدستی و فقر را بر ناز و نعمت دربار ترجيح داد (ابوالفرج، 13 / 340). اشعار او نيز، به رغم فضای خاص آن روزگار، بيشتر در مضامين زهد و اعراض از دنياست و مدح و هجا در آن راه ندارد (همو، 13 / 337، 342؛ ضيف، 406). قطعاتی از اشعار او در آثار جاحظ ( الحيوان، 1 / 182، 5 / 133، 551)، ابن جراح (صص 86- 89)، ابوالفرج (13 / 337-345)، يغموری (صص 297-300) و ديگران آمده است. برخی او را در شمار مولّدون نهاده‌اند (ابوطيب، 73). 
وی در زمينۀ لغت نيز مهارت داشت و برخی از متقدمان در مباحث لغوی به گفته‌ها و اشعار او استناد كرده‌اند. گويا وی در اين باره به سماع (شيوۀ كوفيان) بيشتر توجه داشته تا قياس (نك‍ : جاحظ، البيان، 1 / 129-130، الحيوان، 5 / 551؛ يغموری، 299). زبيدی (ص 211) او را در طبقۀ لغويان كوفه قرار داده است (نك‍ : سيوطی، 1 / 126).
ابن كناسه كنيزكی به نام دنانير داشت كه به فضل و دانش شهره بود، چندانكه برخی از دوستداران شعر و ادب برای مجالست با او و شنيدن اشعارش، نزد او می‌شتافتند. وی قبل از ابن كناسه در گذشت و ابن كناسه در رثای او شعری سرود كه دو بيت از آن را نقل كرده‌اند (نک‍ : ابوالفرج، 13 / 239، 345؛ ابن ظافر، 218- 219؛ ضيف، 408). وی شعری نيز در رثای ابراهيم بن ادهم و شعر ديگری در رثای فرزند خود يحيی سروده است (ابوالفرج، 13 / 341؛ قفطی، 3 / 161).
ابن كناسه علاوه بر شعر، ادب و لغت، در علم نجوم و گاه شماری نيز چيره‌دست بود و در همين باب كتابی به نام الانواء داشته كه احتمالاً نخستين كتاب در نوع خود بوده است (نك‍ : ابن قتيبه، المعارف، 543، ادب الكاتب، 95؛ قلقشندی، 2 / 180). فرّاء در كتاب الايام و الليالی و الشهور (ص 80)، ابن قتيبه در كتاب الانواء (صص 9، 42، 116، جم‍‌ ) و ابوريحان بيرونی در آثار الباقية (صص 260، 336) به گفته‌های ابن كناسه در اين زمينه استناد كرده‌اند و گويا او بيشتر دانش خود را در علم نجوم و گاه شماری از ابومحمود جعفر بن سعد بن سمره فراگرفته بوده است (نك‍ : ابوريحان، 339).
زندگی ابن كناسه در اواخر عمر رو به سختی و تنگی نهاد و او خود در ابياتی به اين امر اشاره كرده است (نك‍ : ابن جراح، 87- 88). وی سرانجام در 207ق و به قولی در 209ق، در كوفه درگذشت. بيشتر منابع قول اول را ترجيح داده‌اند (نك‍ : زبيدی، همانجا؛ خطيب، 5 / 407- 408؛ ذهبی، سير، 9 / 509).
ابن كناسه علاوه بر كتاب الانواء دو اثر ديگر به نامهای سرقات الكميت من القرآن و معانی العشر نيز داشته است كه جز نامی از آنها بر جای نمانده است (نك‍ : ابن نديم، همانجا).

مآخذ

ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، 1372ق / 1952م؛ ابن اثير، علی بن محمد، اللباب، بيروت، دارصادر؛ ابن جراح، محمدبن داوود، الورقة، به كوشش عبدالوهاب عزام و عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1953م؛ ابن حبان، محمد، كتاب الثقات، حيدرآباد دكن، 1401ق / 1981م؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذيب التهذيب، حيدرآباد دكن، 1326ق؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بيروت، دارصادر؛ ابن شاهين، احمدبن عثمان، تاريخ اسماء الثقات، به كوشش عبدالمعطی امين قلعجی، بيروت، 1406ق / 1986م؛ ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1970م؛ ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم، ادب الكاتب، به كوشش محمد دالی، بيروت، 1406ق / 1986م؛ همو، الانواء، حيدرآباد دكن، 1375ق / 1956م؛ همو، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1388ق / 1969م؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابوريحان بيرونی، الآثار الباقية، به كوشش ادوارد زاخاو، لايپزيک، 1923م؛ ابوطيب لغوی، عبدالواحدبن علی، مراتب النحويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1375ق / 1955م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1383ق / 1963م؛ بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، به كوشش عبدالعزيز دوری، بيروت، 1398ق / 1978م؛ بلاشر، رژيس، تاريخ ادبيات عرب، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران، 1363ق؛ جاحظ، عمروبن بحر، البيان و التبيين، به كوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351ق / 1932م؛ همو، الحيوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بيروت، 1950م؛ خطيب بغدادی، احمدبن علی، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ ذهبی، محمدبن احمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1406ق / 1986م؛ همو، المغنی فی الضعفاء، به كوشش نورالدين عتر، حلب، 1391ق / 1971م؛ زبيدي، محمد، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1373ق / 1954م؛ زجاجی، عبدالرحمن بن اسحاق، مجالس العلماء، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، كويت، 1962م؛ سمعانی، عبدالكريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دكن، 1400ق / 1980م؛ سيوطی، بغية الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق / 1964م؛ ضيف، شوقی، العصر العباسی الاول، قاهره، 1972م؛ عجلی، احمدبن عبدالله، تاريخ الثقات، به كوشش عبدالمعطی قلعجی، بيروت، 1405ق / 1984م؛ فراء، يحيی بن زیاد، الايام و الليالی و الشهور، به كوشش ابراهيم ابياری، بيروت، 1980م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1374ق / 1955م؛ قلقشندی، احمدبن علی، صبح الاعشی، قاهره، 1383ق / 1963م؛ مرزبانی، محمدبن عمران، معجم الشعراء، به كوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1379ق / 1960م؛ همو، الموشح، به كوشش محب‌الدين خطيب، قاهره، 1385ق؛ مزی، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال، نسخۀ خطی كتابخانۀ احمد ثالث استانبول، شم‍ 12848؛ يغموری، يوسف بن احمد، نور القبس المختصر من المقتبس مرزبانی، به كوشش رودلف زلهايم، ويسبادن، 1384ق / 1964م. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.